یک لحظه سکوت

سکوت آدمی فقدان جهان و خداست.......فریاد را تصویر کن!

یک لحظه سکوت

سکوت آدمی فقدان جهان و خداست.......فریاد را تصویر کن!

حس مشترک

رگبار دیگر تمام شده،

                    باران هم پاییزی ناب است،

                                          زیر باران منتظرت خواهم ماند، بدون چتر بیا،

                                                                                  میخواهم یک حس مشترک را تجربه کنیم...

...

سکوت پر هیاهویت همه را خبردار کرد

.

.

.

.

.

.

.

تنهاییم را هنرمندانه مژده دادی

تمام عیار

سکوتم را با تمام حرفایش به میان آوردم

تک تک نفس های مانده در گلویم را عمیق تر کشیدم

ستارگان کوچک آسمان را با تمام عظمتشان واسطه قرار دادم

پلک های سنگین خواب رفته ام را بیدار نگاه داشتم

با قدقامت سروهای قد برافراشته ندای قلبم را بلندتر فریاد کشیدم

طلوع تمام رویاهایم را به نظاره نشستم

.

.

.

اما تمام تمام عیارهایم

کم بودند برای یک نگاه تمام عیار تو 

واژه های بی مرز

دوستی، عشق، ازدواج، گناه، حرام، حلال، خوبی، بدی،

چه واژه های بی مرزی

نمی دانی پایت تا چه حد دراز شود از گلیمت فراتر نرفته است

نمی دانی همه این واژه ها به موقعیت وابسته اند یا ثباتشان در حد جاذبه زمین است

هر کدام در زندگی چند بار تکرار میشوند؟

و آیا بعضی اصلا تکراری برایشان وجود دارد یا نه

خدا یکی است و عشق یکی است؟

دوستی همان عشق است و یا یک سرگرمی گاه آزار دهنده است

ازدواج عشق را کامل می کند یا جلوی عاشق شدنت را می گیرد یا عشق را دفن را می کند و شاید غوغای عشقی تازه را در سر می پروراند

اگر با ازدواج عاشق شدن حرام است و بی بند و باری، پس عشق گناه است است یا ازدواج مدفن عشق

اگر ازدواج دو نفر را برای هم حلال می کند، پس همبستری بی عشق حلال است یا حرام؟

سکوت در یک زندگی مشترک خوبی یک انسان را می رساند یا خفقان در برابر یک رابطه حیوان وار را

و اگر کسی با عشق تن به این رابطه داد هرزگی اش را که می سنجد؟

خدا؟ بنده خدا؟؟؟؟؟

چه کسی این مرزها را مشخص می کند؟

 

عشق زیباترین خطای انسان است.

میگف همه چیز برایم چه بزرگ است و گذر زمان تا چه اندازه انها را کوچک میکند....
دوست مهربان من عشق شکلات هفت رنگ کودکیت نیست که با دستخورده شدن کوچک شود
دوست مهربان من عشق پول تو جیبی ماهانه ات نیست که با تورم بی ارزش شود 
دوست مهربان من عشق آهنگ به روز مورد علاقه ات نیست که تکراری شود
دوست مهربان من عشق لباس های دمده شده ات هم نیست که در چشمانت خفیف بیاید
دوست نازنینم عشق فرش کرمانیست هرچه پا بخورد زیباتر میشود
دوست نازنینم عشق آیینه ای قدیمیست که با هربار تمیزکاری خود را زیباتر در آن خواهی یافت
دوست نازنینم عشق همان شیرینی آن شکلات کودکیت است که در دهانت مانده
دوست گرانتر از جانم عشق همان بیست تومانی سبز رنگیست که هنوز در آلبومت داری و هر روز نگاهش میکنی
دوست گرانتر از جانم عشق همان برگهای زردیست که با عطوفت ار روی زمین برمیداری و در کیف پولت میگذاری
دوست من عشق انقدر بزرگ خواهد شد تا در قلب کوچک تو جای شود
در تنگنای قلبت ریشه بدواند و برای خودش جا باز کند.
دوست من تو به من عشق را آموختی
بی هیچ مبالغه ای
در دیکته هایی که گفتی کدامش این بود
یا من بد شاگردی کردم?
کدام کلاس از کوچک شدن عشق برایم گفتی
تمام حافظه ام را واکاوی کردم و هیچ به ذهنم نیامد
شاید این آخرین نکته ای بود که گفتی
جسارت بی ادبانه ام را ببخش
اما این نکته ات را نسنجیده گفتی
یا نکته ی مبهمی داشت که در حد من نبود
ولی همین را خوب میدانم عشق زیباترین خطای انسان است.